اولین نوروزگل همیشه بهار من
سال 1392 شروع شد امسال ما یه خانواده کامل بودیم بابا جون مامان جون و ماهی قرمز ما ارنیکا جون سرسفره هفت سین ارزو کردیم ارزوی سلامتی برای گل سرخمون تو عید اولین زیارت هم ارنیکا رو بردیم رفتیم امام زاده صالح کل زیارت دخترم مثه فرشته خوابیده بود سیزده به در اون سال هم با عمو محمود و خاله زهرا و عمو حمید و خاله اکرم رفتیم بیرون . بعد از عید مجبور شدیم به خاطر دل درد های دخترم ببریمش سونوگرافی ولی خیلی ناراحت و غمگین از این بابت بودیم و همش از خدا میخواستیم چیزی نباشه وقتی سونو تموم شد خانم دکتر با یه لبخند مهربون به ماگفت که دختر گلمون چیزیش نیست تو فقط نازش زیاده و ماهم باید صبرو حوصلمونو زیاد کنیم .
ارنیکای گلم دیگه کاملا مارو میشناسه و برامون ذوق میکنه و دست و پا میزنه ماهم کلی کیف میکنیم احساس میکنم زندگیمون با وجودش کامل شده .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی